آیا کارگاه‌ های کوچک صنایع دستی از سیاست‌ های اقتصادی زنده بیرون می‌ آیند؟

در دنیای پرشتاب امروز، که هر روز با خبری تازه از تحولات اقتصادی و تصمیمات کلان دست و پنجه نرم می‌ کنیم، کمتر کسی به فکر مشاغل کوچک و پرارزشی می‌ افتد که ریشه در فرهنگ و هویت ما دارند: کارگاه‌ های کوچک صنایع دستی. این کارگاه‌ ها، نه تنها منبع درآمد هزاران خانواده ایرانی هستند، بلکه نگهبان میراث هنری و فرهنگی غنی این سرزمین نیز به شمار می‌ روند. اما آیا در میان انبوه سیاست‌ های اقتصادی که بیشتر شبیه به مسکن‌ های اورژانسی عمل می‌ کنند تا راه‌ حل‌ های پایدار، این کسب‌ وکارهای ظریف و آسیب‌ پذیر شانسی برای بقا دارند؟

تصور کنید، هنرمندی که سال‌ ها عمر خود را صرف آموختن فن خاتم‌ کاری کرده، حالا با افزایش ناگهانی هزینه‌ ها و عدم تناسب آن با قدرت خرید مردم، باید تصمیم بگیرد که آیا کارگاهش را تعطیل کند یا به هر زحمتی شده ادامه دهد. این فقط یک سناریو نیست، واقعیت تلخی است که بسیاری از کارآفرینان صنایع دستی هر روز با آن مواجه‌ اند. در شرایطی که دولت‌ ها دائماً از عدالت اجتماعی و حمایت از تولید داخلی سخن می‌ گویند، آیا این کارگاه‌ های کوچک، که قلب تپنده اقتصاد مقاومتی هستند، به واقع مورد حمایت از کسب‌ وکارهای کوچک قرار می‌ گیرند؟ این سوالی است که ذهن بسیاری از دلسوزان اقتصاد و فرهنگ کشور را به خود مشغول کرده است و پاسخ آن نه تنها وضعیت فعلی این کسب‌ وکارها، بلکه آینده هنر و اشتغال در ایران را نیز تحت تاثیر قرار می‌ دهد.

سونامی افزایش هزینه‌ ها: آیا قرار است صنایع دستی غرق شوند؟

این روزها کمتر کسی است که از افزایش بی‌ رویه هزینه‌ های زندگی و کسب‌ وکار در امان باشد. اما وقتی صحبت از کارگاه‌ های کوچک صنایع دستی به میان می‌ آید، این افزایش‌ ها به یک سونامی تبدیل می‌ شود که بقای این کسب‌ وکارها را با چالش جدی روبرو می‌ کند. مواد اولیه گران‌ تر شده، اجاره‌ ها سر به فلک کشیده و از همه مهم‌ تر، هزینه‌ های نیروی کار به طرز چشمگیری بالا رفته است. تصور کنید یک هنرمند فیروزه‌ کوب که پیش از این می‌ توانست با سود حاصل از فروش محصولاتش، مواد اولیه جدید تهیه کرده و زندگی خود را بگذراند، حالا باید نگران تامین هزینه‌ های روزمره و پرداخت حقوق کارگرش باشد.

این وضعیت، نه تنها فشار مالی بر دوش کارآفرینان صنایع دستی را افزایش می‌ دهد، بلکه کیفیت تولید و حتی خلاقیت هنرمندان را نیز تحت تاثیر قرار می‌ دهد. وقتی هنرمندی مجبور است برای کاهش هزینه‌ ها از مواد اولیه ارزان‌ تر استفاده کند یا کمتر بر جزئیات و ظرافت کار تمرکز کند، نتیجه نهایی چیزی جز افت کیفیت و از دست دادن جایگاه در بازارهای داخلی و خارجی نخواهد بود. آیا هدف از حمایت از تولید داخلی این است که صنایع دستی ما به سمت تولید انبوه و بی‌ کیفیت سوق داده شوند؟ آیا زمان آن نرسیده که سیاست‌ گذاران به جای تکیه بر شعارهای دهان‌ پرکن، به واقعیت‌ های تلخ موجود در این بخش از اقتصاد توجه کنند و راه‌ حل‌ های عملی و بلندمدت ارائه دهند؟

چرا وزارت کار، چشم خود را بر روی واقعیت‌ های صنایع دستی می‌ بندد؟

یکی از گلایه‌ های اصلی کارفرمایان صنایع دستی، عدم درک صحیح وزارت کار از واقعیت‌ های موجود در این بخش است. در حالی که این وزارتخانه وظیفه اصلی خود را حمایت از کارگران و تامین عدالت اجتماعی می‌ داند، بسیاری از تصمیمات آن، به جای حمایت از کل زنجیره تولید، تنها به افزایش حقوق و دستمزد متمرکز شده‌ اند. این رویکرد، در ظاهر حمایت از کارگر است، اما در عمل به ضرر کل سیستم اقتصادی، به ویژه صنایع دستی، تمام می‌ شود.

افزایش ناگهانی حقوق و دستمزد، بدون در نظر گرفتن توان مالی کارگاه‌ های کوچک و شرایط بازار، باعث افزایش بار مالی بر دوش کارفرمایان می‌ شود. این افزایش، در بسیاری از موارد، به تعطیلی کارگاه‌ ها و از دست رفتن مشاغل منجر می‌ شود، که در نهایت به ضرر همان کارگرانی است که وزارت کار قصد حمایت از آنها را دارد. آیا راه رسیدن به عدالت اجتماعی، تنها از مسیر افزایش اجباری حقوق می‌ گذرد؟ آیا نباید به دنبال راه‌ حل‌ های پایدارتری بود که هم حقوق کارگران را تامین کند و هم به رونق کسب‌ وکارها کمک کند؟

به نظر می‌ رسد زمان آن رسیده است که وزارت کار، با نگاهی جامع‌ تر و واقع‌ بینانه‌ تر به مسائل اقتصادی، به ویژه در بخش صنایع دستی، وارد عمل شود. این بخش، با پتانسیل بالای صادراتی و اشتغال‌ زایی، می‌ تواند نقش مهمی در توسعه پایدار کشور ایفا کند. اما برای رسیدن به این هدف، نیاز به سیاست‌ گذاری‌ های هوشمندانه و حمایت‌ های هدفمند است، نه تصمیمات مقطعی و یک‌ جانبه که تنها به افزایش مشکلات دامن می‌ زنند.

عدالت اجتماعی: آیا فقط بالا بردن دستمزدها کافی است؟

شعار «عدالت اجتماعی» همواره یکی از اهداف مقدس هر جامعه‌ ای است. اما در ایران، به نظر می‌ رسد این مفهوم، بیش از حد ساده‌ سازی شده و تنها به افزایش حقوق و دستمزد تقلیل یافته است. آیا به واقع می‌ توان با بالا بردن اجباری دستمزدها در شرایط تورمی و رکود اقتصادی، به عدالت اجتماعی دست یافت؟ تجربه نشان داده که این رویکرد، نه تنها مشکلات را حل نمی‌ کند، بلکه به افزایش تورم و فشار بیشتر بر اقشار ضعیف جامعه منجر می‌ شود.

عدالت اجتماعی واقعی، فراتر از صرف افزایش حقوق است. این مفهوم شامل بهبود شرایط کاری، فراهم آوردن فرصت‌ های آموزشی و مهارتی، حمایت از کارآفرینی و نوآوری، و ایجاد یک محیط کسب‌ وکار عادلانه و شفاف است. وقتی یک هنرمند صنایع دستی، به دلیل عدم حمایت کافی، مجبور به تعطیلی کارگاهش می‌ شود، آیا این عدالت اجتماعی است؟ وقتی هزاران شغل باارزش در بخش صنایع دستی، به دلیل سیاست‌ های نادرست، از بین می‌ روند، آیا می‌ توان از عدالت اجتماعی سخن گفت؟

به جای تمرکز صرف بر افزایش دستمزدها، باید به دنبال راه‌ حل‌ هایی بود که به رشد پایدار اقتصاد و افزایش رفاه عمومی کمک کند. این شامل حمایت از کسب‌ وکارهای کوچک و متوسط، کاهش بوروکراسی، تسهیل دسترسی به بازارها و سرمایه، و تشویق به نوآوری است. تنها با رویکردی جامع و همه‌ جانبه، می‌ توان به عدالت اجتماعی واقعی دست یافت و از بروز فجایع اقتصادی و اجتماعی جلوگیری کرد.

آینده مبهم: آیا برای صنایع دستی ایران، راه نجاتی وجود دارد؟

در پایان، باید به این سوال مهم پاسخ داد: آیا برای کارگاه‌ های کوچک صنایع دستی در ایران، راه نجاتی وجود دارد؟ با توجه به چالش‌ های موجود، از افزایش هزینه‌ ها و رقابت نابرابر گرفته تا سیاست‌ گذاری‌ های نادرست، آینده این کسب‌ وکارها در هاله‌ ای از ابهام قرار دارد. اما این به معنای ناامیدی کامل نیست.

برای نجات صنایع دستی ایران، نیاز به یک تغییر نگاه اساسی است. وزارت کار و سایر نهادهای مربوطه، باید به جای اتخاذ تصمیمات مقطعی و غیرکارشناسی، با توجه به واقعیت‌های اقتصادی و مشکلات کارفرمایان، سیاست‌ هایی متوازن و حمایتی اتخاذ کنند که همزمان به بهبود شرایط اقتصادی کارگران و کارفرمایان کمک کند. این شامل:

  • کاهش بوروکراسی و تسهیل فرآیندهای کسب‌ وکار: ساده‌ سازی قوانین و مقررات برای راه‌ اندازی و اداره کارگاه‌ های صنایع دستی.
  • ارائه تسهیلات و وام‌ های کم‌ بهره: حمایت مالی از کارآفرینان برای تامین مواد اولیه و توسعه کسب‌ وکار.
  • آموزش و توانمندسازی هنرمندان: ارائه آموزش‌ های تخصصی و مهارتی برای ارتقاء کیفیت تولید و بازاریابی.
  • حمایت از صادرات صنایع دستی: تسهیل فرآیندهای صادراتی و کمک به حضور در بازارهای جهانی.
  • توجه به نقش پلتفرم‌ های آنلاین: حمایت از پلتفرم‌ هایی که به عرضه و فروش محصولات صنایع دستی کمک می‌ کنند.

اگر این تغییرات صورت نگیرد، باید نگران آینده این گنجینه‌ های بی‌ بدیل باشیم. آیا حاضریم شاهد مرگ تدریجی هنر و فرهنگ اصیل ایرانی باشیم؟ این سوالی است که جامعه و مسئولان باید به آن پاسخ دهند.

اما آیا به راستی، تنها با افزایش حقوق می‌ توان به عدالت اجتماعی دست یافت؟ برای پاسخ به این سوال و درک عمیق‌ تر از ظلم پنهان وزارت کار در حق کارفرما، پیشنهاد می‌ کنیم مقاله اصلی ما را تحت عنوان «ظلم پنهان وزارت کار در حق کارفرما: آیا افزایش حقوق واقعی به عدالت اجتماعی کمک می‌ کند یا فقط مدیریت اورژانسی؟» مطالعه کنید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *